The smart Trick of داستان های واقعی That Nobody is Discussing
The smart Trick of داستان های واقعی That Nobody is Discussing
Blog Article
در برخی از این تابوت‌ها حتی مقادیری زهر نیز قرار داده شده بود تا فرد در صورت لزوم خودش را خلاص کند. انواع دیگری از تابوت‌های ایمن با قاب‌های شیشه‌ای نیز ساخته شده بودند که در صورت زنده بودن و نفس کشیدن فرد بخار می‌گرفتند. برخی از تابوت‌ها لوله‌هایی داشتند که متصدیان گورستان هر روز آنها را بو می‌کردند تا از تجزیه‌ی جسد مطمئن شوند.
ریچارد رامیرز، قاتل سریالی، که با نام دیگر «استاکر شب» شناخته می‌شود، در دهه ۱۹۸۰ از این هتل به‌عنوان خانه موقت خود استفاده کرد.
مادر به پایین نگاه کرد و دید که چشمای دخترش در حال اشکی شدنه. اون شروع به مشاجره با مغازه دار کرد و پول بیشتری به اون پیشنهاد داد اما فروشنده بازم امتناع کرد.
مجله
گردنش بریده شده بود، چشماش بیرون زده بودن و چاقویی توی سینش خورده بود.
قاتلان ماه گل یک کتاب جنایی واقعی اما غیر داستانی است که در سال ۲۰۱۸ به عنوان بهترین کتاب جنایی واقعی برنده‌ی جایزه‌ی ادگار آلن پو و در همین سال جایزه‌ی بهترین اثر انتقادی و غیرداستانی را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد.
او که متقاعد شده بود که هوای کوه راکی او را از بیماری درمان می‌کند، در سال ۱۹۰۷ تصمیم گرفت یک هتل مجلل در آنجا بسازد.
روزها از این اتفاق میگذشت و من به همراه خواهرم به محض تاریکی هوا به خانه مراجعت میکردیم و دیگر جرات آن را نداشتیم که در هوای خنک و دلپذیر شامگاه در بیرون خانه پرسه بزنیم در یکی از روزها که برای خرید به یکی از فروشگاههای شهر رفته بودیم در فروشگاه یکی از دوستان صمیمی خود را دیدم و در مورد موجوداتی که مشاهده کرده بودیم زبان به سخن آوردم در کمال تعجب جولیا که با هم در یک کلاس تحصیل میکردیم شروع به گفتن یک خاطره در مورد مشاهده این چنین موجودات به زبان آورد تمامی نشانه ها و مشخصاتی که از موجوداتی که دیده بود با انچه که من مشاهده کرده بودم برابری میکرد و جالب تر از همه این بود که جولیا محل زندگی آنها را مرداب نزدیکی محل زندگی ما میدانست و بر این نکته پافشاری داشت که او بارها این موجودات را مشاهده کرده است که بدون آنکه بدن انها به کوچکترین گل و لای و کثافات مرداب آغشته شود با لباسهای بسیار تمیز از دل مرداب بیرون امده و به میان بوته زارها رفته اند ⬅… اگر دکتر ویلیامز وقایع را بدرستی به خاطر آورده و ناخوداگاه اطلاعاتش را در مورد جنیان با آنچه گفته قاطی نکرده باشد .
رامین پاسخ داد: «مدتی هست که خودم هم به این نتیجه رسیده‌ام که باید در همان زمان به هر قیمتی شده نمی‌گذاشتم این ازدواج صورت گیرد و الان هم خودم پشیمانم و هم برای نازنین ناراحتم اما به هر صورت الان به دنبال کمک هستیم تا بتوانیم از هم جدا شویم.»
بعد از این ماجرا پدرم؛ من و خواهرم را از اراک به تهران نزد خانواده‌اش برد ولی چون آنجا هم کاری برای پدرم نبود به پیشنهاد مادربزرگم به ساوه و خانه دایی پدرم رفتیم و در یک اتاق کوچک ساکن شدیم اما خواهرم تهران ماند تا پیش‌دانشگاهی‌اش را تمام کند. من با پدر همراه شدم و یک سال از درس عقب ماندم.
باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد کـه از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص «برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی» داده می شود کـه پس از طی مراحل و دست بـه دست گشتن، پنج ریال برای ان روضه خوان بیچاره می‌ماند.
هر چند داستان واقعی روح، ممکن است حتی ترسناک تر از این فیلم باشد.
البته، این نظریه، صرفا آخرین مورد در مجموعه‌ای از تئوری‌ها است. شاید در ماجرای این داستان ارواح واقعی، هیولاهای دریایی مقصر باشند.
مغز دخترک وحشت زده، سریع شروع به کار کرد. هر دو در جلو را قفل کرد. سپس روی صندلی عقب پرید و درهای عقب را نیز قفل کرد.
او می‌گوید: «همه چیز خوبه، تو چرا ناراحتی؟! مجید حتی سعی هم نمی‌کند که کمی شرایط زندگی را تغییر دهد یا حداقل تغییرات کوچکی را در خود به وجود بیاورد.»